اهانت به ساحت مقدس رهبری و کشف حجاب دو هدف بلند مدت دشمن علیه ملت ایران است
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۸۶۰۵۳
حجت الاسلام و المسلمین سعید عسکری مدیر مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور در گفت وگو با خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب ضمن گرامیداشت هفته بصیرت و دهه مقاومت و با درود به ارواح طیبه شهدا بخصوص شهید حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: دهه مقاومت شامل 13 دیماه مصادف با سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی و برابر سالروز ابلاغ پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به گورباچوف، و هفده دیماه سالروز خیانت رضاخان پهلوی در قانون کشف حجاب به ملت ایران اسلامی در سال 1314، 17 دی 1356 انتشار چاپ یک مقاله ننگین در یکی روزنامه های کشور با دو هدف خاص و سرانجام 19 دی ماه قیام مردم قم می باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجت الاسلام عسکری تصریح کرد: دشمن از اول انقلاب تا کنون و در همین اغتشاشات اخیر دو راهبرد اصلی برای ما ملت ایران اسلامی داشت که همین اهداف در مقاله ننگین سال 1356 که نویسنده آن هنوز هم مشخص نیست برای ملت ایران ترسیم کرده بود.
مدیر مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور به اهداف دشمن در اغتشاشات اخیر اشاره و بیان کرد: یکی از اهداف استراتیژیک دشمن بحث تأیید بر کشف حجاب از سوی مردم است، حجاب به عنوان اولین سنگر و برای رسیدن به سایر مقاصد دیگر است؛ اگر دشمن در این عرصه پیروز می شد و آن روز (17 دیماه 56) مردم واکنش نشان نمی دادند بسیاری از گرفتاریها دوباره سراغ ایران می آمد و این انقلاب به پیروزی نمی رسید، و همه مشاهده کردند که در این روزهای اخیر بازهم دشمن در اجرایی کردن این برنامه پافشاری می کرد.
وی در ادامه گفت: راهبرد دوم که در مقاله ننگین چاپ شده در سال 56 به آن پرداخته شد محور رهبری بود، و در آن به صراحت به ساحت مقدس حضرت امام (ره) توهین شد و باز هم در اغتشاشات اخیر دشمن نوک هجمه های خود را به سوی رهبر انقلاب نشانه گرفته بود و لذا دشمن کشف حجاب و اهانت به جایگاه رهبری را در دستور کار خود دارد و قطعاً اگر در این دو مسیر موفق بشود به آرزوهای باطل و شیطانی خود دست می یابد. لذا ما باید با بصیرت مواظب این دسیسه های شیطانی باشیم.
حجت الاسلام عسکری با طرح این سؤال که ما ملت ایران به عنوان مؤمن، مسلمان و امتی که پیرو پیامبری هستیم که گل سرسبد هستی است تا چه مقدار و میزان می توانیم در مقابل دشمن کوتاه بیاییم؟ ابراز داشت: آیا آیات قرآن این را متذکر نشده است؟ آیا سنت پیامبر(ص) اهل بیت (ع) و صحابه اینها را به ما نگفته است؟ لذا دشمن، دشمن است و هر چقدر کوتاه بیاییم آنان به دنبال سنگر و خواسته بعدی هستند، همان طور که در قضیه برجام برای همگان توطئه های و زیادخواهی های دشمن بوضوح نمایان شد.
مدیر مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور با استناد به آیات قرآن کریم عنوان کرد: خدای متعال می فرماید: «وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ؛ و نزدیک بود که کافران تو را فریب داده و از آنچه به تو وحی کردیم (که به بتان هیچ اعتنا مکن) غافل شوی و چیز دیگر بر ما فرابندی، آنگاه یقینا مشرکان تو را دوست خود میگرفتند»؛ وقتی که از امام رضا(ع) توضیح این آیه را می خواهند، حضرت می فرماید: خطاب درست که برای پیامبر است ولی منظور تمام مسلمانان و امت پیامبر است ، زیرا مسلمانان به عنوان امت برتر حق کرنش و دست دادن با دشمن را ندارد زیرا دشمن با توجه ذات دشمنی خود تا نابودی مسلمانان و تا نابودی دین اسلام و تا نابودی قرآن قسم یاد کردند.
وی با بیان اینکه احادیث و آیات قرآن در رابطه با بصیرت زیاد است؛ یادآور شد: آیه معروف قرآن است که اگر کسی در این دنیا نابینا و کور باشد در آخرت هم نابینا و کور است، منظور آیه در کوری و نابینایی چشم و گوش ظاهری نیست بلکه هدف همان بصیرت است که دل را زنده نگه می دارد و اگر نباشد همه ننگها به سراغ انسان می آید لذا رهبر انقلاب سالیان سال است که در مورد اهمیت بصیرت گوشزد می کنند.
حجت الاسلام عسکری اذعان کرد: سردار قاسم سلیمانی با بصیرت توانست جهان را متحول کند و می بینیم که مقاومت در دنیا جواب داد و امروز مسلمانان در دنیا سرافراز و با قاطعیت در مقابل دشمنان ایستاده اند.
مدیر مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور در پایان متذکر شد: چگونه انسان این روشنی دل خود را از دست می دهد و در گرفتاریها خودش را می بازد و آرمان و آرزوهای دشمن را تعقیب می کند؟ به دلیل دنیا پرستی است؛ در روایات آمده است حضرت علی (ع) می فرماید: کسی که بصیرت نداشته باشد، کسی که قلبش نورانی نباشد، منتهای هدفش همین دنیا است و بعد از این دنیا هیچ چیز را نمی بیند، اما کسی که دارای بصیرت است و خداوند این توفیق را به او داده است که خودش را از دنیاپرستی رها کرده و بعد از این دنیای فانی، بهشت و عدل الهی را می بیند که همه نعمتها در آن است و منتها آرزوی تمام مشتاقان است.
انتهای پیام/
منبع: تقریب
کلیدواژه: کردستان عفاف و حجاب مدیر مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور حجت الاسلام ملت ایران کشف حجاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۸۶۰۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادامه جنجال توسلجویی علمالهدی به شاهنامه | نمیدانستید منیژه، زن بادهنوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
در سخنان علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛
در خبرها آمده بود که احمد علمالهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».
اینکه جناب علمالهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواستهای است بر آنچه به عنوان دینگریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبونهای رسمی انکار شده است.
محافظهکاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دینگریزی در جامعۀ ایراناند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علمالهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژهای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنهاش را ندیده بود، ولی شرابخواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگیهای او بوده است؟
در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل میبندد و او را به خیمهاش دعوت میکند. چند شبانهروز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن میشود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان مینواختند.
ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:
نهادند خوان و خورش، گونهگون
همی ساختند از گمانی فزون
نشستنگه رود و می ساختند
ز بیگانه خیمه بپرداختند
پرستندگان ایستاده به پای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای
میِ سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم
در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه میشود، فردوسی میگوید:
به پرده درآمد چو سرو بلند
میانش به زرین کمر کرده بند
منیژه بیامد گرفتش به بر
گشاد از میانش کیانی کمر
به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علمالهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیدهای به نام دینگریزی را پذیرفتهاند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علمالهدی در شکلگیری آن پدیده نقش موثری داشتهاند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟
مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده مینواختند تا خلوت و معاشرتشان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علمالهدی به آن تمسک جستهاند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علمالهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.
این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سختگیریها موجب دینگریزی جوانان [یا دست کم لایههای قابل توجهی از آنان] نشده؟ قطعا اگر این سختگیریها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژهای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواریاش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوشبر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:
نهفته به کاخ اندر آمد به شب
به بیگانگان هیچ نگشاد لب
چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت
نگار سمنبر در آغوش یافت
در سخنان آقای علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علمالهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی میزیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشاندهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.
نکتۀ مهمتر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.
اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباسهای گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدنشان را میپوشاند و در نتیجه آفتاب تن آنها را میدید و میسوزاند.
اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباسهای با آستین بسیار بلند را نمیپسندید و اگر لباسی میخرید و آستیناش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید، دلیلش این بوده که چنین جامههایی را اشراف از سر تفاخر میپوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباسهایی نداشتند.
احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه میگوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشارهای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.
به عنوان جمعبندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن بادهنوشی مثل منیژه به میان میآید، یعنی جناب علمالهدی هم واقفاند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیتهایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار میشود.
دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علمالهدی و همفکران محافظهکار ایشان میگویند، سختگیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آنها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دینگریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دینگریزی به دینستیزی هم منتهی خواهد شد.
سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشتهاند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.